تلخیص زبان دین و قرآن دکتر ساجدی قسمت اول
زبان قرآن
ابوالفضل ساجدی
ساجدی،ابوالفضل،«زبان دین و قرآن»،مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)،چاپ اول،زمستان 1383.
تلخیص کتاب توسط:
دانش پژوه: سلطان علی نایبی
1154639
.............................
1- چیستی زبان دین
1-1- جایگا ه
زبان دین یا «زبان دینی»،اغلب به مثابه زیر مجموعه فلسفه دین است.«فلسفه دین» شاخه ای از «فلسفه» است که از تفکّرات فلسفی مرتبط به دین سخن می گوید.
1-2- تعریف
زبان دین معانی متعددی را برمی تابد:
1- «زبان مملو از اصطلاحات واژه دینی»: کاربرد واژه های دینی می تواند در تبیین مطالب دینی یا غیر دینی باشد.
2- «زبان رسمی ومقدّس ادیان»: دربرخی ادیان،زبان خاصی قداست دارد؛زبان ویژه ای که در مناسک و آداب دینی به کار گرفته می شو ومتون مقدّس نیز به همان زبان است: «زبان عبری یهودیان»،«زبان های پالی برای بودائیان تراوادایی»،«زبان عربی» برای مسلمانان.
3- «زبان گزاره های دینی» اعم از گزاره های موجود در متون مقدّس دینی یا هرگونه سخن گفتن از عقاید و آموزه های دینی.کلمه «زبان» در زبان دینی به معنای رایج زبان اقوام(فارسی،عربی،انگلیسی) نیست؛بلکه زبان در اینجا دارای صبغه فلسفی است و با موضوعات «فلسفه زبان» پیوند دارد.از آنجا که گزاره های قرآنی،بخشی از گزاره های دینی است؛رویکردهای زبان دینی بر نوع فهم ما از «زبان قرآن» تأثیر می نهد و از جمله مبانی نظری فهم قرآن،تلقّی می شود.برای فهم و استنباط از قرآن لازم است گزاره های موجود در آن،از دوجهت یکی از جهت سند و دیگری از نظر دلالت تحقیق شوند.بحث سندی قرآن در کتاب های مربوط به علوم قرآنی به تفصیل بیان شده است.دراین کتابها،«نزول قرآن»،«تدوین»،«مصونیت ازتحریف» و سایر موضوعات آمده است.آن چه در «موضوع زبان قرآن» مطرح است به «جنبه دلالی آیات قرآن» از زاویه ای خاص مربوط است.
1-3- موضوع:
موضوع و محور اصلی زبان دین «گزاره های دینی » است.مسائل گوناگونی که در زبان دین مطرح است،هریک به گونه ای به پرسش هایی درباره گزاره های دینی می پردازد و از زاویه خاصّی این گزاره ها را مطالعه و بررسی می کند.
برای فهم دقیق تر گزاره های دینی به این 3 پرسش می پردازیم:
1- تفاوت زبان دین و هرمنوتیک
2- تفاوت «زبان دین» و «زبان دینی»
3- محدوده گزاره های دینی.
1) زبان دین وهرمنوتیک
ارائه تعریفی جامع درباره هرمنوتیک کار مشکلی است زیرا نگاه های متفاوت به «غایت»،«عملکرد» و «رسالت» هرمنوتیک وجود دارد.
- «کلادینوس»(1759-1710) هرمنوتیک را «هنر دستیابی به فهم کامل عبارت گفتاری ونوشتاری» می داند.
- «شلایرماخر»(1834-1768) به هرمنوتیک به مثابه «فن فهم» یا«هنر فهم» می نگرد؛با این وصف به رأی وی،این فن درباره همه متون اعم از این که سندی حقوقی،یا کتاب مقدّس دینی یااثری ادبی باشد،جاری است.تفاوت دیدگاه «کلادنیوس» و «شلایرماخر» در این است که «کلادنیوس» نیاز به «هرمنوتیک» را محدود به مواردی می داند که در «فهم دین» ابهامی وجود داشته باشد،در غیر این صورت،اصل بر صحّت فهم و تفسیر است. امّا به رأی «شلایر ماخر» ،اصل بر «سوء فهم» است،مگر آن که اهتمام به قواعد هرمنوتیک،ما را از سوء فهم حفظ کند.
- «ویلهام دیلتای»(1911-1833) هرمنوتیک را دانشی که «وظیفه روش شناسی مناسب علوم انسانی» را به عهده دارد می داند. هدف عمده «هرمنوتیک دلتای» ارائه روش شناسی علوم انسانی،ترفیع ارزش واعتبار این علوم وبرابر ساختن آن با علوم تجربی است.وی هرمنوتیک را نوعی «معرفت شناسی» و«روش شناسی» که در علوم انسانی به طور عام استفاده می شود و به فهم کتاب مقدّس اختصاصی ندارد تلقی می کند؛در حالی که «مارتین هیدگر» با ارائه «هرمنوتیک فلسفی»،شأن هرمنوتیک را نه «روش شناسی»،بلکه «تفکّر فلسفی» می داند که در جهت مبانی هستی شناسی فهم و تحلیل وارائه شرایط وجودی تحقّق آن حرکت می کند؛درنتیجه «هیدگر» به ارتقای «سطح روش شناسانه» و«معرفت شناسانه هرمنوتیک» به سطح فلسفی و هستی شناسانه همت گمارد.
با صرف نظر از ارائه تعریف دقی برای فهم اجمالی هرمنوتیک می توان بر اساس تعریف «پل ریکور» در آغاز مقاله «رسالت هرمنوتیک» آن را به «نظریه عمل فهم در جریان روابطش با تفسیر متون» تعریف کرد.«ریچارد پالمر» اظهار می دارد:« هرمنوتیک،امروز ارائه دهنده سنّت تفکّر فلسفی آلمان و اخیراً فرانسه درباب ماهیت فهم است که از طریق «شلایر ماخر» ،«دیلتای» و «هیدگر» گسترش یافته است و امروزه،«گادامر» و «ریکور» به ارائه آن می پردازند.چنین تعریفی می تواند به مثابه شاخه ای از خود هرمنوتیک کلامی را در برگیرد که در دوران حاضر از طریق کلام دیالکتیکی «کارل بارث» و «رودلف بولتمن» گسترش یافته است و امروزه متکلمین معاصری مانند :«گرهارد ابلینگ» «ارنست فکس»،«ولفهارت پننبرگ»،«وهنریچ ات»، و در حوزه آمریکای آن،«ری هارت»،«روبرت فونک»،«لنگدن گیلکی»،« دیوید تریسی» قرار دارند.
با توجه به تعریف هرمنوتیک،وجه اشتراک و اختلاف آن با موضوع زبان دین روشن می شود.در حالی که هر دو به گونه ای به فهم متون دینی مرتبط هستند و برای پاسخ به شبهات مطرح در جهت فهم قرآن،لازم به نظر می رسند،«هرمنوتیک» درصدد بیان تحلیل ماهیت فهم واصول کلّی وپیش فرضهای آن است و از رو ش فهم به طور کلی سخن می گوید وزبان دین در مقام پاسخ به سؤالات خاصّی در باب گزاره های دینی است.سؤالاتی که به طور عمده در سه مورد قابل جمع هستند:معناداری یا بی معنایی آنها،معرفت بخشی و غیر معرفت بخشی آنها،شناخت تفاوت گزاره های دینی از سایر انواع گزاره ها و تأثیر این تفاوت ها در معیار صدق،فهم و تفسیر آنها.
گاهی میان دو اصطلاح «زبان دین» و«زبان دینی» تفکیک،و گفته می شود که «زبان دین» به بررسی گزاره های وحیانی[قرآن کریم] و «زبان دینی» به مجموعه گزاره هایی که دیگران(افراد مؤمن و غیر مؤمن از،متکلمان،فیلسوفان و...) در بیان معارف دینی به کار می برند( از روایات و ادعیه و ...) اطلاق می گردد.این بستگی به تعریف ما از «دین» و «دینی» دارد.اگر «دین» نه فقط دربردارنده گزاره های قرآنی باشد،بلکه شامل تمام گزاره های مربوط به عقاید،احکام و اخلاق باشد که چه به واسطه قرآن بیان شده و چه به واسطه معصومان و یا با به کارگیری روش های صحیح عقلی قابل اثبات و استناد به دین باشد،لزومی به تفکیک میان زبان دین و دینی نخواهد بود.در این صورت گزاره هایی که دیگران نیز در فهم و تحلیل قرآن،توضیح و تفسیر اصول عقاید دینی، اثبات وتبیین وجود و صفات وخدا و...بیان می کنند نیز در آن جای خواهد گرفت.
1-4- محدوده گزاره های دینی
از سؤالهای مهم درباره «زبان دین» این است که آیا گزاره های دینی مطرح در کتب رایج زبان دین ،فقط «گزاره های کلامی» است که درباره خدا و صفات وی سخن می گوید یا شامل انواع «گزاره های تاریخی»،«داستان اقوام گذشته»،«پیامبران پیشین»،«وصف های مربوط به عالم پس ازمرگ»،«تبیین معجزات پیامبران» و... که در کتاب مقدّس آمده است نیز می شود؟!
بی تردید،«متون مقدّس»،دربردارنده هر دو نوع گزاره پیش گفته است و فقط به گزاره های وصف کننده خداوند محدود نمی شود.«فیلسوفان دین» در موضوع زبان دین بیشتر از «گزاره های کلامی» استفاده می کنند کسانی مانند «ویلیام آلستون» بحث عمده خود در زبان دین را به همین حوزه محدود کرده اند. اماغالب دین شناسان غربی به دنبال «سخن از زبان گفت و گو درباره خداوند»،تمام عقاید دینی و گزاره های متون مقدّس را مورد اهتمام و بررسی قرار داده اند.می توان به نمونه های زیر اشاره کرد:
1- «پوزیتیویست ها» نه تنها سخن گفتن درباره خدا را بی معنا می دانند،سایر گزاره های دینی مانند گزاره های وصف کننده عالم پس ازمرگ و... را نیز بی معنا می شمارند.
2- «ویتگنشتاین» و پیروان وی مانند «دی زی فیلیپس»، دیدگاه خود را در زبان دین به عقیده به آخرت و گزاره های تاریخی در دین و متون دینی تعمیم می دهند.
3- رویکردهای گوناگون غیر معرفت بخش،مانند دیدگاه های ابرازگرا و اسطوره ای که تعمیم دارند.
4- «تیلیش» که از نگرش نمادین زبان دینی سخن می گوید،هر نوع گزاره دینی را که در کتاب مقدس یافت شود نمادین می داند،و نگرش نمادین را به همه گزاره های دینی تعمیم می دهد.
غایت زبان دین
غایت قصوایی که زبان دین به طور عام و «قرآن کریم» به طور خاص در سر می پروراند،ارائه نگرش های گوناگون به «گزاره های دینی»، «وصف نوع معرفت حاصل از این گزاره ها»،«مقایسه آنها با سایر انواع گزاره های علمی –فلسفی – هنری و زبان های مربوطه» و ارائه «شگردهای فهم و تفسیر» گزاره های دینی است.
- ۹۹/۱۰/۰۷